نزدیک چهل سال از آغاز مطالعه ادب در زبان شناسی می گذرد و در این مدت نظریه های متعددی برای درک آن طرح شده است. در این مقاله، ابتدا مهم ترین و تاثیرگذارترین نظریه های ادب معرفی و، پس از هر بخش، عمده ترین نقدهایی بررسی می شود که بر هر یک وارد شده است. این نظریه ها عبارت اند از: نظریه قواعد ادب (لیکاف 1973، 1975)، نظریه شروط ادب (لیچ، 1983)، نظریه حفظ وجهه ادب براون و لوینسن (1978/1987) و رویکرد گفتمان مدار به ادب/بی ادبی (واتس 2003؛ لوخر 2004، 2006؛ لوخر و واتس 2005). در پایان، علاوه بر بررسی وضع موجود، آینده مطالعات ادب نیز بررسی شده است.