پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ایجاد شکاف میان بین سه برنامه درسی قصدشده، اجرا شده و کسب شده در دورۀ اول متوسطه صورت گرفته است و از نوع توصیفی میدانی و مطالعه اسنادی است. نمونه آماری دو گروه 30 و 50 نفری از برنامه ریزا ندرسی و افراد صاحبنظر و ده گزارش ارزشیابی از برنامه های درسی دوره اول متوسطه بوده که در پنج سال اخیر به اجرا درآمده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و مطالعه کتابخانه ای و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. یافته ها نشان داده که به منظور کاهش شکاف میان سه برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و کسب شده، ضروری است راهکارهای زیر از سوی برنامه ریزان درسی به کار گرفته شوند: در بعد برنامه درسی قصد شده، متناسب سازی برنامه های درسی با رشد سنی و عقلانی دانش آموزان، تبیین جنبه های کاربردی محتوا، توجه به باورهای اعتقادی، اجتماعی و فرهنگی و ارزشهای حاکم بر جامعه و پرهیز از مفاهیم بسیار انتزاعی و بسیار دشوار می تواند کارساز باشد. در بعد برنامه درسی اجرا شده، گسترش دوره های ضمن خدمت (حضوری و مجازی) و ارتقای کیفیت آنها و اختصاص دادن زمان کافی برای تبیین برنامه جدید و توجه به تربیت معلمان واجد صلاحیت در دروسی که نیاز به معلم متخصص دارند، در اولویت قرار گیرد. در بعد برنامه درسی کسب شده، آشنا کردن معلمان با شیوه ها و اصول ارزشیابی در طراحی سؤالات مفهومی و استاندارد با توجه به تفاوتهای فردی دانش آموزان می تواند در یادگیری موضوعات درسی مؤثر باشد.