سهم بالای صنعت قند و شکر از انرژی مصرفی کشور از یک سو و تمایز عوامل موثر بر مصرف انرژی در این زیربخش نسبت به سایر بخش های اقتصاد از سوی دیگر، اهمیت و جایگاه مطالعه مجزای مصرف انرژی را در این صنعت نمایان می سازد. در این مقاله پس از تعیین و توضیح مختصر متغیرهای توضیحی تعیین کننده مصرف انرژی در کارخانه قند و شکر بیستون و بررسی آن ها از حیث پایایی با طراحی و تصریح الگوهای اقتصادسنجی مناسب، میزان حساسیت مصرف انرژی در کارخانه مذکور نسبت به هر یک از عوامل مختلف تاثیرگذار بر مصرف انرژی در این بنگاه تولیدی، با بهره گیری از داده های سری زمانی روزانه مربوط به کارخانه قند بیستون برای دوره 1/7/1383 تا 30/9/1383 برآورد می شود. نتایج حاصل از اجرای مدل حاکی از آن است که حساسیت تقاضای انرژی در کارخانه قند و شکر بیستون نسبت به تمامی متغیرهای توضیحی مدل، پایین است. عدم دسترسی به حامل انرژی جایگزین نزدیک، عدم امکان جایگزینی مازوت با سایر عوامل تولید، کوتاه بودن دوره مطالعه، پایین بودن سهم هزینه مصرف انرژی نسبت به کل هزینه تولید، ناچیز بودن سهم تقاضای آزاد و بالا بودن سهم تقاضای محصور انرژی، دلایل اصلی پایین بودن کشش تقاضای انرژی در این کارخانه به شمار می روند.