راهبردهای مقابله ای می تواند منجر به کاهش رنج ناشی از وضعیت تنش زا به دلیل نقش طرحواره های ناسـازگار اولیـه باشد، به همین دلیل بررسی این عوامل می تواند در جهت بررسی علل طلاق موثر باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی مولفه های مذکور در زنان متقاضی طلاق ناشی از همسرآزاری و سایر زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به پزشکی قانونی استان اردبیل می باشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسهای بود. پرسشنامه های طرحوارهی ناسازگار اوّلیه یانگ (1999) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن توسط 100 نفر از زنان انتخاب شده (50 زن متقاضی طلاق ناشی از همسرآزاری و 50 زن متقاضی طلاق) با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، تکمیل شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که طرحوارههای ناسازگار اولیه زنان آزاردیده از همسر تفاوت معنیداری با سایر زنان متقاضی طلاق داشت بهطوریکه در زنان آزاردیده از همسر بیشتر بود. همچنین راهبردهای مقابلهای زنان آزاردیده از همسر تفاوت معنیداری با سایر زنان متقاضی طلاق داشت بهطوریکه در سایر زنان متقاضی طلاق بیشتر بود. با توجه به یافته ها، طرحوارههای ناسازگار اوّلیه در بین زنان متقاضی طلاق ناشی از همسر آزاری بیشتر از سایر زنان متقاضی طلاق بود. هرچند این تحقیق بامحدودیت هایی از قبیل عدم همکاری مراجعین پزشکی قانونی اردبیل همراه بود. پیشنهاد می شود که مهارت ها و برنامه های آموزشی مرتبط با افزایش شیوه های سازگاری زوجین در زندگی مشترک در راستای کاهش آمارطلاق، آموزش داده شود.