امروزه استفاده از رنگدانههای طبیعی به دلیل کاربرد زیاد مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. maxima Spirulina منبع غنی از پروتئین و رنگدانه است. بهینهسازی رشد و تولید رنگدانههای متابولیتی با تغییر غلظت و انتخاب روش مناسب افزودن گلوگز به محیط کشت امر مهمی است. در پژوهش حاضر تأثیر گلوکز بعنوان منبع کربنی مازاد و جایگزین محیط کشت زاروک در غلظتهای مختلف )5/0، 0 ، 5/1،1 گرم بر لیتر( بر رشد توده زیستی و تولید رنگدانههای فیکوبیلیپروتئینی، کارتنوئید و کلروفیل طی 1 روز کشت مورد بررسی قرار گرفت. کشت در قالب 1 تیمار )0 تیمار حاوی منبع کربنی مازاد و 0 تیمار حاوی منبع کربنی جایگزین( با 3 تکرار در دمای آزمایشگاه، شدت نوردهی 2±20 میکرومول بر مترمربع بر ثانیه با نوردهی 20 ساعته انجام گردید. حداکثر ضریب رشد ویژه و زمان دوبرابر شدن مطابق با روش مدلسازی غیرخطی با کمک نرمافزار Mathematic Wolfram محاسبه گردید. باالترین غلظت سلولی ریزجلبک )01/2 گرم بر لیتر( و ضریب رشد ویژه آن )01/1 یک بر روز( از محیط کشت با منبع گلوکز مازاد در باالترین غلظت اولیه بدست آمد که این میزان 65/0 برابر بیشتر از زمانی بوده که گلوکز بعنوان منبع کربنی جایگزین افزوده گردید و 3/3 برابر بیشتر از نمونه شاهد بود. نتایج حاکی از آن است که غلظتهای پایین گلوکزباعث افزایش توده زیستی ریزجلبک و رنگیزههای فتوسنتزی آن نمیشود در حالیکه غلظت باال گلوکز )5/0 گرم بر لیتر( باعث افزایش توده زیستی و تجمع کلرفیل a و کارتنوئید در ریزجلبک میشود هرچند تاثیر مثبتی بر سنتز فیکوبیلیپروتئینی ندارد. اگرچه باالترین غلظت گلوکز بعنوان منبع کربنی مازاد بهترین نتایج رشدزیست توده، استخراج رنگدانه کلروفیل a و کارتنوئید را نسبت به منبع کربنی جایگزین به ثمر داشت اما تجمع بیش از حد زیست توده سبب کاهش نفوذ نور به داخل محیط کشت و تولید رنگدانه فیکوبیلیپروتئینی طی روزهای نهایی کشت شد. البته افزودن گلوکز چه بعنوان منبع کربنی مازاد و چه به صورت منبع کربنی جایگزین تاثیرات بسزایی بر تولید رنگدانه فیکوبیلیپروتئینی ندارد.