اکوساید از برجستهترین آسیبهای زیست محیطی است که دیوان کیفری بینالمللی میتواند در این خصوص بهصورت مؤثری ایفاء نقش نماید. در این راستا فروسایی محیطی، خشکسالی دورهای، گرمایش زیست کره ازجمله مخاطراتی است که به سبب تغییرات اقلیم حادث شده و عملاً بیکیفر ماندن نقض تعهدات بینالمللی سبب گردیده این مسأله هر روز بحرانیتر گردد. انتشار گازهای گلخانهای و تعهدات ناکافی بر این مصائب افزوده و سبب شده تا این مهم با عدالت زیست محیطی در تعارض قرار گیرد و عملاً تلاش شود که زیر ذرهبین جرمشناسانه طرفداران صلاحیت جهانی قرار گیرد. این پژوهش با هدف تبیین تحقق این مهم و بهصورت توصیفی و تحلیلی به ارائه چارچوبهای مقابله با جرایم اقلیمی میپردازد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تابآوری نظام حقوق بینالمللی کیفری تا چه میزان به تحقق جرمانگاری مخاطرات اقلیمی در پرتو عدالت زیست محیطی نزدیک است؟ یافته ما دراین پژوهش در واقع تثبیت این فرضیه است که ظرفیتهای موجود نشان دهنده تحقق جرمانگاری اقلیمی است اما تعهدات بینالمللی و مسؤولیت دولتها با این روند همخوانی مناسبی ندارد.