در آثار حماسی، پهلوانان و قهرمانان در گیر و دار رزم و حماسه آفرینی اند؛ در نبردهایی نا/برابر، امّاآگاهانه و خودخواسته، و یا به تقدیر، می رزمند، می کشند و یاکشته می شوند. داستان های حماسی برایند این رزم پهلوانان است. ایلیاد و ادیسه ی هومر، حماسه سرای نام آور یونان باستان، وشاهنامه ی فردوسی، حماسه سرای نامدار پارسی گو، شاهکارهای بی مانند در ادبیات جهان اند. تاکنون هر یک از این دو سروده به تنهایی و یا بطور تطبیقی مورد پژوهش هایی چند قرار گرفته اند. امّا این پژوهش ها بیشتر در قلمروهای ساختاری، فنون داستان سرایی -- شخصیت پردازی و صحنه آرایی-- و اسطوره نمایی بوده است. در حالی که به علل و انگیزه هایی که بسیاری از این رزم های حماسی را پدیدار می سازند، علل و انگیزه های روانی- اجتماعی، چندان توجّهی نشده است. از این رو، پژوهش پیش رو به واکاوی علل و انگیزه های روانی- اجتماعی رزم پهلوانان در این دو شاهکار حماسی در چارچوب ادبیات تطبیقی می پردازد. بر این هدف، با مروری بر پیشینه های پژوهش و نقد الگو های ادبیات تطبیقی، الگویی بر پایه ی اهداف پژوهش تدوین و بر اساس آن انگیزه های روانی- اجتماعی رزم پهلوانان در ایلیاد و ادیسه ی هومر و داستان های رستم و سهراب و رستم اسفندیار از شاهنامه ی فردوسی واکاوی تطبیقی گردید. نتیجه نشان داد که رزم پهلوانان در سروده های هومر و فردوسی اگرچه در نوع انگیزه های روانی ـ اجتماعی همسانی و همانندی فراوان دارند، امّا در نمادها و نمودهای این انگیزه ها ناهمانندی هایی نیز دارند، که می تواند ناشی از تفاوت های نگرشی (جهان نگری) و فرهنگی در جهان ایلیاد و ادیسه و جهان شاهنامه باشد. این همسانی و ناهمسانی علل و انگیزه های رزم پهلوانان بحث و در پایان پیشنهاداتی برای پژوهش های بیشتر ارائه گردیده است.