مسیله تسلسل ازجمله کهن ترین مسایل فلسفی است که ارسطو آن را مطرح کرده است. نخستین پژوهش جدی در مسیله تسلسل تنازلی را میرداماد انجام داد. تسلسل تنازلی یعنی علت در ابتدای سلسله قرار گیرد و معلول ها به انتها نرسند. میرداماد با شرایط ویژه ای که برای ابطال تسلسل تعریف می کند، تسلسل تنازلی را محال نمی داند. وی دو شرط اجتماع عقلی معلول در علت و همسویی جهت ترتب با جهت بی نهایت بودن علت ها را در تسلسل تنازلی موجود ندیده، حکم به عدم استحاله آن می کند. دلیل این امر آن است که میرداماد بنا بر حدوث دهری و سرمدی، و مسبوقیت معلول به عدم فکّی خویش در علت و مبانی تقدم بالعلیه، معتقد است که این تسلسل محال نیست. صدرالمتالهین نیز با توجه به رابط بودن معلول نسبت به علت و عدم استقلال آن معتقد است که اساسا این مسیله مطرح نمی شود و در صورت طرح، تسلسل دارای انتها خواهد بود. از سویی فلاسفه صدرایی با مبانی فلاسفه پیش از میرداماد اجتماع عینی وجود را دیده و نظر میرداماد را نقد کرده اند.