امروزه هم در میان پژوهشگران و هم در بین سیاستگذاران کشور بر لزوم حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان اجماع نظر وجود دارد و در اغلب اسناد بالادستی مرتبط، بر این موضوع تاکید شده است. با این حال، علی رغم تلاشهای صورت گرفته در راستای تحقق اقتصاد دانش بنیان، بررسیها نشان میدهد که وضعیت کلی کشور در نیل به اقتصاد دانش بنیان در مقایسه با ظرفیتهای موجود به هیچ وجه قابل قبول نیست. در این مقاله ابتدا جایگاه کشور در هر یک از سه حلقه اصلی زنجیره علم تا ثروت -یعنی حلقه های تولید علم، تبدیل علم به فناوری، و تجاری سازی فناوری- با استفاده از آمارهای معتبر بین المللی مورد بررسی قرار گرفته است که نشان میدهد بین سه حلقه موردنظر گسست و شکاف معناداری وجود دارد و بخش بسیار ناچیزی از علم تولید شده در کشور به تولید ثروت در داخل کشور میانجامد. سپس با تمرکز بر حلقه تولید علم، علل و ریشههای این مسئله مورد تحلیل قرار گرفته و بر این اساس پنج الزام اساسی جهت حکمرانی علم در راستای جهش اقتصاد دانش بنیان پیشنهاد گردیده است.