طلاق عامل ازهم گسیختگی بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است که پس از مرگ همسر، نیازمند بیشترین تغییر برای سازش یافتگی مجدد در افراد مطلقه است. این پژوهش با هدف تدوین الگوی کیفی سازش یافتگی پس از رخداد طلاق و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. میدان پژوهش دربرگیرنده همه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت سازمان بهزیستی در شهر اهواز بود. شرکت کنندگان این پژوهش 20 زن مطلقه بودند که به روش هدفمند و از نوع موارد مطلوب انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. در تحلیل داده ها از شیوه نظام مند استراوس و کوربین بهره گرفته شد. 265 کد اولیه، 43 مقوله فرعی، 17 مقوله اصلی و یک مقوله هسته از کدگذاری داده ها استخراج شد که کدهای اصلی به این شرح بود: حمایتگری راهبردی اطرافیان، رویارویی مذهبی، صبوری رشد دهنده، مدیریت مالی عاملی مهم، ارتباط گیری و مرزسازی با محیط، اخلاق گرایی و خودکنترلی، وجود فرزند، ساختار شخصیتی و تربیتی، چگونگی بودن در زندگی سابق، تمرین خوداندیشی با مطالعه، تکاپوهای آرامش بخش، توسعه شخصی، حضور معنادار اجتماعی، بستری برای رشد فرزندان، جستجوی کمک های تخصصی، شغل و تحصیل رهایی از قفس طلاق و نیز استفاده از مهارتهای مسئله گشایی. در ادامه سازش یافتگی پس از طلاق: پویشی برای استقلال و آرامش بعنوتن مقوله نهایی انتخاب شد و در پایان الگوی پارادایمی مستخرج از داده ها طراحی گردید . نتایج می تواند برای نهادهای حمایتی و نیز مشاوران خانواده در ارائه راهکارهای مناسب و بهبود شرایط سازش یافتگی با طلاق، راهگشا باشد.