با ظهور و گسترش فناوری دیجیتال و فضای مجازی در چند دهۀ اخیر، نظامهای ارزشی، سبک زندگی، مناسبات اجتماعی، و بازنماییِ وضع بشر در آثار ادبی و هنری دستخوش تغییرهای اساسی شدهاند. در چند دهۀ اخیر، نهتنها فرایند تولید و خوانش آثار ادبی جنبۀ دیجیتال یافته بلکه ادبیات سنتیِ چاپی نیز بهتدریج جای خود را به ادبیات دیجیتالشده و دیجیتال / الکترونیک میدهد. پیش از این، دربارۀ شیوهها و مسائل آموزش ادبیات بسیار بحث و پژوهش شده، اما تا کنون چنانکه باید به آموزش ادبیات الکترونیک یا آموزش ادبیات چاپی در عصر ادبیات دیجیتال پرداخته نشده است. پژوهش نظری و کتابخانهایِ حاضر میکوشد با طرح این مسئله برای نخستین بار در زبان فارسی توجه پژوهشگران حوزههای ادبیات و (تکنولوژی) آموزش را به این موضوع جلب نماید و دورنمایی از مسائل و چالشهای آن به ایشان عرضه کند. ادبیات دیجیتال، بهسبب ماهیت چندرسانهای و چندوجهی، خصلت تعاملی و ابرمتنی، و شرایط خاص تولید و خوانش آن از گفتمان سنتی ادبیات چاپی بسیار فراتر میرود؛ از همین رو، تدریس، تحلیل، و ارزیابی ادبیات دیجیتال / الکترونیک نیازمند چارچوبهای نظری و عملی کاملاً متفاوت و پیچیدهتر است. در پایان این جستار، بر مبنای مفاهیم سهگانۀ رویکرد، طراحی، و روند در نظریۀ جک سی. ریچاردز و تیودور اِس. راجرز دربارۀ آموزش زبان کلامی و همچنین با اشاره به مفهوم «بازیوارسازی» (= گِیمیفیکِیشن) در آموزش، چارچوبی کلی برای بازاندیشیِ آموزش ادبیات دیجیتال و آموزش ادبیات چاپی در عصر فناوری دیجیتال طرح شده و به این نکته پرداخته شده است که الگوی دیجیتال و بازیوار به گذار از یادگیری منفلانه در رشتۀ ادبیات نهفقط به یادگیری فعالانه بلکه به یادگیری تعاملی کمک میکند. البته، لازمۀ آن درک فلسفۀ ادبیات و بازنگریِ فلسفۀ آموزش ادبیات با تمرکز بر افزایش توانایی حل مسئله و تفکر نقادانه در دانشجویان عصر دیجیتال است.