1403/08/13
محمد غفاری

محمد غفاری

مرتبه علمی: استادیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0003-4012-0093
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 55573741900
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
نشانی: دانشگاه اراک، دانشکدۀ ادبیات و زبان‌ها، گروه زبان و ادبیات انگلیسی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
ادبیات، فلسفه، و زندگی اخلاق‌مدارانه در دورۀ معاصر با تکیه بر آرای مارتا سی. نوسبام
نوع پژوهش
مقاله ارائه‌شده
کلیدواژه‌ها
ادبیات، فلسفه، فلسفه در ادبیات، اخلاق، روایت، هیجان شناختی، زندگی اخلاق‌مدارانه
سال 1401
پژوهشگران محمد غفاری

چکیده

موضوع مناسبات ادبیات و فلسفه یکی از بحث‌های بسیار قدیمی در حوزۀ ادبیات‌شناسی و فلسفه است. مسئلۀ کاربرد یا فایدۀ ادبیات در زندگی انسان همیشه محل تأمل متفکران و ادیبان بوده، اما در دورۀ معاصر، که عصر برآمدن فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی و کم‌رنگ‌شدن معنویات سنتی است، این مسئله تشدید شده، به‌حدی که حتی بسیاری از دانشجویان ادبیات نیز ممکن است بپرسند که در این زمانه و با وجود مشکلات گوناگون و ظاهراً مهم‌ترِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و زیست‌محیطی ادبیات به چه دردی می‌خورد. جستار حاضر با اتخاذ روی‌کرد فلسفۀ تحلیلی و با اتکا به آرای مارتا سی. نوسباوم، متفکر معاصر امریکایی، به تحلیل کیفیت و کارکرد فلسفی ادبیات می‌پردازد تا نشان بدهد که در عصر حاضر، که در آن معنویت و زندگی اخلاق‌مدارانه دچار بحران شده است، مطالعۀ آثار ادبی ‌چگونه به انسان معرفت اخلاقی می‌بخشد و او را از بلاهت اخلاقی دور می‌کند. طبق تحلیل نظریِ عرضه‌شده در این پژوهش، ادبیات با کاربرد ساختارهای روایی و برانگیختن هیجان‌های شناختی منجر به نوعی ادراک زلال، مسئولانه، و هشیارانۀ واقعیت‌های محسوسِ پیچیده در ذهن مخاطب خود می‌شود و، به همین دلیل، در زندگی معاصر از لحاظ اخلاقی گفتمان ادبیات به دلیل محسوس‌بودن و روایی‌بودن حتی از گفتمان انتزاعی و خشک فلسفه مؤثرتر است. بنابراین، یکی از شروط لازم ایجاد جامعۀ اخلاقی مطالعۀ آثار ادبی، به‌ویژه رمان‌های جدی، است.