در چند دهۀ اخیر، جنبش فمینیسم محل مناقشه های گوناگون بوده است، از جمله در ساحت آفرینش و نقد آثار ادبی. یکی از برجسته ترین نظریه پردازان فمینیسم در ادبیات اِلِن سیکسو است، که غالباً او را به مفهوم پسامدرنیستیِ «نوشتار زنانه» می شناسند. جستار حاضر ابتدا به شرح چهار ویژگی اصلی فمینیسمِ پسامدرنیستی سیکسو و مفهوم نوشتار زنانه می پردازد، که عبارت اند از منطق گریزی، شعرگونگی و آشنایی زدایی، محاکات ستیزی، و دیگری آگاهی. نگارندگان نشان می دهند که، برخلاف برخی برداشت های نادرست رایج، نوشتار زنانه فقط به آثار نویسندگان زن منحصر نمی شود، بلکه آثار نویسندگان مرد خلاق نیز ممکن است محمل مناسبی برای تحقق نوشتار زنانه باشند. سپس، داستان کوتاه «روز اسبریزی» اثر بیژن نجدی درچارچوب این پیوند فمینیسم و پسامدرنیسم تحلیل می شود. داستان کوتاه «روز اسبریزی» اثر بیژن نجدی از این جهت برای تحلیل انتخاب شده است که اولاً هم به لحاظ فرم و ساختار روایت و هم به لحاظ موضوع و محتوا داستانی پیش رو و منحصربه فرد محسوب می شود و ثانیاً مضمون های بدیعی در این داستانِ پسامدرن یافت می شوند که در پژوهش های قبلی به آن ها اشاره ای نشده است، حال آنکه در چارچوب فمینیسمِ پسامدرنیستی می توان آن ها را شناسایی، توصیف، و تحلیل کرد. نتیجۀ حاصل از این پژوهش آن است که می توان متن نجدی را به سبب سبک نامتعارف، خلاقانه، و منحصربه فردش، که ناشی از عناصر برشمرده است، یکی از نمونه های بارز نوشتار زنانه در ادبیات داستانی معاصر ایران به شمار آورد.