«گفتمان غیرمستقیمِ آزاد» یکی از رایج ترین و، در عین حال، بحث انگیزترین شیوه های بازنمود گفتار و اندیشۀ شخصیت ها در ادبیات داستانی بوده است. پیشینۀ کاربرد آن در ادبیات غرب به سده ها پیش بازمی گردد، اما اوج رواج آن در سال های آغازینِ سدۀ بیستم بود که از آن به دورۀ مدرنیسم تعبیر می شود. جستار حاضر این شگرد سبکی-روایتی را معرفی و کاربرد آن را در داستان های مدرنیستی و پیشامدرنیستی بررسی می کند. در آغاز، چیستیِ این گونه از گفتمان، ویژگی ها، و کارکردهایِ آن را شرح داده ایم. سپس، قطعه هایی از چند اثر مدرنیستی و پیشامدرنیستی را با توجه به این شگرد تحلیل و اثرهای حاصل از به کارگیری آن را تشریح کرده ایم. در ضمنِ این تحلیل ها، بحث کرده-ایم که دو کارکرد نخستینِ گفتمان غیرمستقیم آزاد در متن های داستانی عبارت اند از: ایجاد هم دلی در خواننده با شخصیت مورد نظر و آفرینش ابهام و چندآوایی در متن. در پایان، تفاوت گفتمان غیرمستقیم آزاد را در این دو سبکِ داستان نویسی نشان می دهیم و به این نتیجه می رسیم که، به رغم تفاوت های موجود، در هر دوی آن ها این شگردْ ابزاری است کارامد برای بازنمود دنیای درونیِ شخصیت های داستانی، و آگاهی از آن برای خوانندگانِ روایت های داستانی بایسته است. از این رو، در آموزش ادبیات داستانی و نقد داستان، این ابزارِ سبکی-روایتی و شگردهای همسان باید مورد توجهی ویژه قرار بگیرند.