یکی از مهم ترین مؤلفه ها در افزایش مشارکت زنان در تصمیم گیری و سیاست گذاری، بررسی موانع و محدودیت های حضور آن ها در مدیریت سطوح کلان کشور است. پرسش اصلی این است که چه عوامل و ویژگی هایی موجب وضعیت کنونی عدم اقبال به حضور زنان در سیاست گذاری و تصمیم گیری های کلان کشور می شود. در پاسخ به این پرسش، پژوهش های متعددی به بررسی وضعیت موجود حضور زنان در دستگاه های حکومتی و قوای سه گانه به ویژه هیئت دولت و مجلس شورای اسلامی پرداخته اند، اما عموم این مطالعات با تمرکز بیش ازحد بر شناسایی موانع لحظۀ ورود زنان به مناصب سیاسی کلان، نتوانسته اند تأثیر روندهای سیاسی را با توجه به ساختار سیاسی کشور و پیچیدگی ابعاد سیاسی و فرهنگی آن آشکار سازند. پژوهش حاضر به بررسی علل و عوامل مؤثر در محدودیت های کنشگری زنان پس از ورود و تصدی مدیریت سیاسی سطوح کلان، در دو طیف سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا می پردازد. برای ایضاح مطلب، از دیدگاه و نظرات بانوانی که تجربۀ مستقیم حضور در پست های کلان مدیریت سیاسی از جمله هیئت دولت و مجلس شورای اسلامی داشته اند، استفاده شد. با اتخاذ روش مصاحبۀ نیمه ساختاریافته و تحلیل کیفی داده ها از طریق تحلیل تماتیک، عوامل و محدودیت های کنشگری سیاسی-مدیریتی شناسایی و تبیین شدند.