بر پایه ی شواهد باستان شناسی و منابع مکتوب، روابط ایرانیان و یونانیان در ادوار تاریخی، بر باورها و اندیشه های دو فرهنگ اثر گذار بوده است؛ اما آنچه از متون غربی دریافت می شود، نگاه غرض ورزانه به چگونگی و کیفیت این روابط است؛ چنانکه تأثیرات فرهنگی میان دو دولت را پدیده ای یکسویه می دانند و بر اثر گذاری یونانیان بر ایرانیان تأکید دارند؛ در حالی که در برخی از پژوهش ه به جای تأثیر یک سویه به تأثیر دو سویه اشاره دارند. در این نوشتار، گوشه ای از جریان نفوذ آثار تمدن، فرهنگ و اندیشه های ایرانیدر تفکرات یونانیان از دیدگاهی نو نشان داده شده است. به این منظور، نشانه های تمدن ایرانی در آثار یونانی گردآوری شده است. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی و تحلیل آن ها بر پایه ی مطالعات تطبیقی و استدلال استقرایی صورت گرفته است؛ بنابراین، تلاش شده که توضیح و تفسیر این تأثیرات بر اساس ساختار اصلی شان در باور ایرانیان و بر پایه ی منابع دینی قبل از اسلام تبیین شود. حاصل این مطالعه، بیانگر تأثیر پذیری فیثاغورث از جهان بینی زرتشت، الهام گیری فرسید ازعقاید زروانی، اثرپذیری آناکسی ماندر از سه اصل پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، پیروی هراکلیتوس ازبرخی اصول زرتشتی، همچون نوع نگرش به آتش و نبرد خیر و شر، اعتقاد افلاطون به دو جهان خیر و شر و تفکرات ثنویت مغان و رابطه انسان و جهان است. بدین ترتیب، در بررسی پیوندهای یونان و ایران، باید از هر گونه یکجانبه نگری دوری جست و به جای تأثیر «یک سویه» در پی تبیین «تأثیر و تأثر« دو فرهنگ بود.