1403/09/02
مجید منصوری

مجید منصوری

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: 0000-0003-1025-7013
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
نشانی: دانشگاه اراک- گروه زبان و ادبیات فارسی
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
تحلیل بینامتنی سمفونی مردگان و مرگ فروشنده؛ بر اساس نظریۀ ژولیا کریستوا
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده
کلیدواژه‌ها
سمفونی مردگان, مرگ فروشنده, تحلیل بینامتنی. ژولیا کریستوا, متن پنهان, متن حاضر.,
سال 1402
مجله مطالعات ادبیات تطبیقی
شناسه DOI
پژوهشگران حمید آقاجانی ، مجید منصوری ، فاطمه کریمی

چکیده

بر پایۀ نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتاً شیوه‌ای است که نشان می‌دهد هر متنی بر پایۀ متن‌های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن‌ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می‌کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته‌اند. هرچند همۀ این اثرپذیر‌ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ‌های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه‌داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامۀ مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربۀ مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرأت می‌توان گفت سمفونی مردگان نمونه‌ای ایرانی شده از نمایشنامۀ مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامۀ آرتور میلر پدید آورد.