وجود حاکم ، یک ضرورت عقلی است و در جامعه ای با هویت اسلامی علم و تقوا و عدالت مهمترین ویژگی او خواهد بود. قران کریم، ولایه را امری تشکیکی دانسته که از ولایه الله شروع و در مرتبه نازل تر ولایه الرسول وسپس ولایه الامام و در بیان امامان هدی (س) ولایه فقیه حجت کامل ایشان بر خلق معرفی شده است . سؤال این است که حقیقت این ولایت چیست که با سریانی تشکیکی از ولایت حقه حقیقیه شروع و به ولایت مومنان ختم می گردد؟برای پاسخ باید «خلیفه الله » را شناخت که هم صبغه الهی دارد وهم جنبه ناسوتی و این مهم ضرورت شناخت لایه های عمیق وجودی انسان را مضاعف نموده است.با شروع اندیشه و حکمت یعنی از آغاز خلقت انسان ،مسأله علم النفس مورد التفات حکیمان بوده و حکیم ملاصدرا همچون سایر تعمق ها و نو آوری های خود مبانی رصین حکمت متعالیه را در ساحت علم النفس جاری ساخته و مبتنی بر وحی و کشف به معرفی ویژگی نفس شایسته راهبری اقدام نموده است .از دیدگاه او جامعه، مجموعه نفوس بشری و ظرف تکامل نفس انسانی است و بین اولویت های تربیتی و مراتب تکوینی نفس و بین اولویت های تربیتی و سیاسی جامعه تناظر وجود دارد؛ وی اصول حکمت متعالیه از جمله اصالت و تشکیک در وجود ونیز تساوق بین خیر و وجود را هم در تبیین حقیقت نفس و هم حقیقت جامعه جاری ساخته ،بر پایه آن کمال جامعه را در پیروی از فضایل در جهت ساختن مدینه فاضله دانسته که «حکیم متأله» همچون قلب به آن جامعه روح و نشاط می دهد و با صلابت و از نفوذ رذایل اخلاقی در کالبد اجتماع جلوگیری می کند . بنابراین صلاحیت رهبری مدینه فاضله بر اساس تکامل نفس راهبر اوست .این نوشته حاصل تحقیق و مطالعه در آثار مختلف ملاصدرا و استنباط آثار اجتماعی سیاسی اندیشه اوست.