ایده روابط پاشندگی ابتدا با کار کرونیگ و کرامرز در زمینه اپتیک وارد فیزیک شد. آنها در سال 1927-1926 نشان دادند که بخش حقیقی و موهومی ضریب شکست یک محیط را می توان بر حسب انتگرالی از دیگری نوشت. روابط پاشندگی تعمیمی از کار کرونیگ و کرامرز است. مفهوم روابط پاشندگی برای هر زوج معادله که قسمت حقیقی و موهومی یک تابع را بر حسب انتگرالی از دیگری بیان می کند، به کار می رود. کاربرد این روابط در فیزیک به خصوص ذرات بنیادی دارای قلمرو وسیعی است. تکنیک های روابط پاشندگی به خوبی با تئوری میدان موثر هماهنگ هستند و در سال 1960 میلادی متعارف بودند. ولی با موفقیت نظریه میدان عمومیت خود را از دست دادند. در سال های اخیر مجددا کاربرد این تکنیک ها پا به عرصه گذاشته است. در این پایان نامه ابتدا به معرفی تکنیک های نظریه پاشندگی و مقایسه آن با تئوری اختلالی کایرال پرداخته ایم و در ادامه این دو روش را برای بررسی پهنای واپاشی و نسبت انشعاب k_s→γγ به کار برده ایم و نشان داده ایم که نتایج محاسبات انرژی پایین نظریه اختلالی کایرال به کمک تکنیک های روابط پاشندگی قابل بازتولید هستند و نتایج آن دقیق تر می باشند.