معارف اسلامی همواره بر بهره گیری از همه سطوح و لایه های معنایی قرآن کریم، تأکید دارد؛بنابراین، جامعیت و چند لایه بودن قرآن کریم، مستلزم علمی است که بتواند به کنه و جان این کتاب پی ببرد. در هر دوره ابزار و وسایلی در دست دانشمندان و پژوهشگران مطالعات قرآنی وجود داشته است که با کمک آن، فضاهایی جدید و نکته هایی ناب از قرآن کریم، کشف و استخراج می شده اند. معناشناسی به عنوان یکی از شیوه های نقد ادبی نو، در قالب فرآیندها و ابعاد گوناگونی مطرح می شود که نظریه «مربع معناشناسی» از جمله آنهاست. این مقاله در پی آن است تا ضمن تبیین ویژگی های معناشناختی برخی آیات قرآن، با روش تحلیلی – توصیفی فرآیند مربع معنایی و نحوه شکل گیری آن را بررسی و تحلیل کند. یکی از مهمترین نتایجی که در این پژوهش متصور می باشد؛ این است که اکثر نظریه های مطرح شده در این حوزه، نظریاتی هستند که ریشه در نقد و زبانشناسی غربی، دارند؛ اما نکته قابل توجه آن است که بخش اعظم این نظریه ها، پیشتر در متون کهن مسلمانان، مطرح شده اند که در پژوهش های جدید، غالبا تنها اسامی آنها تغییر یافته است، البته باید اذعان داشت که نظریه پردازان جدید، در تکامل آنها سهیم بوده اند.