استعاره در سنت مطالعات معاصر زبان شناسی شناختی، در حقیقت جنبه ی مفهومی داشته و بیش از آنکه موضوعی زبانی تلقی شده و به عنوان یک صنعت ادبی صِرف شناخته شود، موضوعی است مربوط به اندیشه؛ بدین معنا که نظام ادراک انسان، ماهیتی استعاری دارد و رفتارهای روزمره ی وی ناشی از نگرش استعاری او به جهان پیرامون است. بر این اساس بخش عمده ای از رفتارهای انسانی که بر پایه ی تجربه استوار است منجر به پیدایی مفاهیم استعاری می گردد. بر مبنای چنین دیدگاهی، استعاره از حوزه ی الفاظ و واژگان زبان فاصله گرفته و به قلمرو مفاهیم ذهنی و موضوعات انتزاعی نزدیک می شود. حاصل چنین عملکردی پیدایی طرح واره های تصوری در پژوهش های زبان شناختی است. از دیدگاه جانسون (1949م-) طرح واره های تصوری به انواع سه گانه ی حجمی، حرکتی و قدرتی تقسیم می شود که هر یک براساس تجربه های انتزاعی انسان در رابطه با اشیاء و محیط پیرامون، به حوزه ی زبان و ساختارهای کلامی گوینده وارد شده و زیربنای صورت های استعاری در گفتار و نوشتار وی را می سازد. آنچه در این مقاله بدان پرداخته می شود کارکرد سه گانه ی طرح واره های تصوری اعم از حجمی، حرکتی و قدرتی در بافت کلام امام علی (ع) در نهج البلاغه است. بر این اساس در مقاله حاضر استعاره های شناختی کلام حضرت مبتنی بر مفاهیم انتزاعی در قالب طرح واره های مذکور بررسی خواهد شد.