چکیده قرآن کریم به دلیل ساختار و ویژگی های منحصر به فرد خود، همواره حضور گسترده و اثرگـذاری در شعر شاعران و ادیبان داشته و یکی از متون پرکاربرد در آفرینشهای ادبی به شمار میآید؛ از این رو در اغلب متون شعری شاعران- گذشته و معاصر- شاهد حضور آیات الهی و آموزه های قرآنـی هستیم.صلاح عبدالصبور، از جمله شاعران معاصر عـرب اسـت کـه از قـرآن کـریم در زمینـه هـای مختلفی از جمله واژگان زبانی، محتوا، ساختار و درون مایه بهره فراوانی برده است. سـاختار کـلام وی و الفاظ و واژگان به کار رفته در آن، گاه رنگ و بوی قرآنی دارد و در لابهلای بیتهای شعری خود زنگ آیات و ویژگیهای خاص آن را تداعی مـی سـازد . صـلاح، بـا الهـا م از آیـات الهـی، از ناپایداری دنیا، گذرا بودن عمر انسان، مرگ و... سخن میگوید وحقایق نهفته در باطن آیـات را در قالب شعرهای خود میریزد و با الفاظ و واژگان خویش، آموزههای معنوی قرآن را به تصـویر مـی کشد. عبدالصبورگاه، با اندک تغییری در ساختار آیات، همان تشبیه و یا استعاره قرآنـی را در شـعر خود بازآفرینی میکند و معمولاً (مشبه به یا مستعارمنه) خود را از قرآن وام میگیرد و گاه از آیـات الهی تشبیه و استعاره میآفریند. در نمونههای بلاغی قرآن در شعر عبدالصبور، در محـور جانشـینی استعاره بیشترین کارکرد را نسبت به کنایه داشته و در محور همنشینی، استفاده شاعر از تشبیه بیشتر و گسترده تر از مجاز است. بر این اساس در مقالۀ حاضر، نمونههای بلاغی قـرآن کـریم در اشـعار عبدالصبور از منظر هنجارگریزی معنایی در قالب محورهای جانشینی و همنشینی بررسی میشود.