زبان یک پدیدهی اجتماعی است که شبکهای متعدد و پیچیده از روابط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره موجود در جامعه را درون خویش بازتاب میدهد. یکی از نظریههای مهم، برجسته و نوین در حوزهی زبان شناسی و جنسیت نظریهی رابین لیکاف موسوم به تئوری DSL میباشد که به وجود برخی تمایزها و تفاوتها بین زبان مردانه و زنانه معتقد است. وی بر اساس این تئوری به تقسیم این تمایزها در دو شاخه ی فکری و زبانی پرداخته است. پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات زبان شناسی و با توجه به متغیرهای لیکاف به بررسی تاثیر جنسیت بر زبان در دو رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی و پیرایه دختری از استانبول نوشته جانان تان میپردازد تا تفاوتهای زبان شناسی این دو را برای خواننده روشن سازد. برای این منظور ابتدا در فصل اول به کلیات تحقیق پرداخته و فصل دوم را به مبانی نظری پژوهش اختصاص داده ایم، سپس در فصل سوم تاثیر جنسیت بر زبان را در سه حیطه محتوایی، زبانی و ادبی در رمان پیرایه، دختری از استانبول بررسی میکنیم. در فصل چهارم نیز این بررسی را در رمان بازی آخر بانو تکرار میکنیم.در فصل پنجم نیز نتیجه پژوهش تبیین شده است. در این پژوهش، زبان زنانه و مردانه در حیطه فکری، ادبی و دستور زبان بر اساس مولفههای تاثیر جنسیت بر زبان بررسی شد. واژگان از قبیل دشواژهها، سوگندواژهها و صفات مخصوص هر زبان و جملات از قبیل تعدیل کنندهها، تصدیق گرها، کلیشههای جنسیتی در زبان و دیگر یافتههای پژوهش نشان میدهد: زبان شخصیت تا حدود زیادی تحت تأثیر جنسیت نویسنده قرار دارد و مولفههای تاثیر جنسیت بر زبان در این دو اثر کاملاً مشهود است. همچنین بر اساس متغیرهای نام برده مشخص شد که نویسندهها از بسیاری جهات توانسته اند تاثیر جنسیت بر زبان را نشان دهند اما در مواردی نیز بین زبان و جنسیت به ویژه در شخصیتهای رمان بازی آخر بانو این تاثیر جنسیتی دیده نمیشود. در کل هر دو رمان تا حدود زیادی از نظریه تاثیر جنسیت بر زبان رابین لیکاف حمایت میکنند و میتوان آنها را شاهد مثالی برای نظریه تاثیر جنسیت بر زبان رابین لیکاف دانست.