پوچ گرایی یا نیهیلیسم، پدیده ای است که با پیشرفت های بشر غربی آغاز شده و از طریق ترجمۀ ادبیات نیست انگار به کشورهای درحال توسعه، از جمله ایران راه یافته است. در مرکز این مکتب فلسفی، اندیشۀ «غیاب خدا» و نفی باورهای اعتقادی مطرح می شود و انسان با دوری از ارزش های متعالی و اهداف عالی خویش، دچار نوعی پوچی، بی معنایی و سردرگمی می گردد. رگه هایی از این عقاید در اشعار برخی از شاعران ادب فارسی نیز قابل مشاهده است. نگارنده در این پژوهش به بررسی نمادها و نشانه های پوچ انگار چند تن از شاعران معاصر از جمله، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرّخزاد و منوچهر آتشی پرداخته است. اساس کار، در این رساله، نظریۀ آسیب شناسی آبراهام اچ مازلو دربارۀ شاخص ها و نشانه های نیهیلیستی بوده است. پژوهش حاضرشامل پنج فصل است. در فصل اول مبانی نظری دربارۀ نمادشناسی، نشانه شناسی و نیهیلیسم مطرح شده است. فصل دوم تا پنجم به ترتیب، تجزیه و تحلیل اشعار احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرّخزاد و منچهر آتشی بر اساس نشانه شناسی نیست انگار مورد بررسی قرار گرفته است. حاصل این کاوش ها به قرار زیر است: 1- شاملو به دنبال تأثیرپذیری از مکاتب فلسفی اومانیسم، اگزیستانسیالیسم و نیهیلیسم، اندیشۀ غیاب خدا را در شعر خود مطرح می کند و نشانه ها و اندیشه های نیهیلیستی در اشعار او با طیفی گسترده و عمیق قابل مشاهده است. 2- اخوان ثالث نیز از رهگذر بسیاری از ناکامی های زندگی و فردی و نیز آشنایی با مکاتب فلسفی الحادی روزگار خویش، چالش های معنوی بسیاری را از سر می گذراند. اما بیشتر در حالت معلقی از خداباوری و نفی خدا شناور است. دیگر نشانه های نیهیلیستی نیز در اشعار او بسامد بالایی دارد؛ اما تأثیرپذیری او در این زمینه از شاملو کم عمق تر و شاید ناآگاهانه تر است. 3- در اشعار سه مجموعۀ اول فروغ نیز با یک تأثیرپذیری گذرا و سطحی از اندیشه های این مکتب، روبرو هستیم؛ اما در مجموعه های بعدی این نشانه ها بسیار کم رنگ تر می شود و در نهایت محو می گردد. 4- از بررسی اشعار منوچهر آتشی نیز می توان چنین برداشت کرد که وی تحت تأثیر عقاید نیهیلیستی نبوده است و شاید بتوان برخی از مضامین و نشانه های پوچ گرا و تیره بینی های او را به تجربه های تلخ زندگی فردی و جنبۀ رمانتیکی شعر وی نسبت داد.