پرداختن به جنبه های سبکی آثار ادبی از دوره صفویه به این طرف آغاز شد. زمانی که تذکره های زیادی چه در ایران و چه در هند به بررسی و نقد اشعار شاعران ایران و هند پرداختند. هر چند که تذکره نویسان دوره های قبل نیز کم و بیش به مباحث سبک شناسی پرداخته بودند، اما بصورت عمیق نبود. نظریه پردازان معتقدند تذکره نویسان به جنبه های سبکی آثار ادبی توجهی نداشتند و بیشتر به نقد ادبی تاکید دارند؛ این سخن در مورد تذکره های قبل از دوره صفویه تا حد زیادی درست است اما هرچه جلوتر می رویم تذکره نویسان با دقت بیشتری به اشعار شاعران توجه می کردند. با جستجو در این تذکره ها می توان سطوح سبک شناسی را در آنها یافت. در این رساله، ابتدا اصطلاحاتی که تذکره نویسان از قرن هفتم تا قرن چهاردهم- ده تذکره از لباب الالباب تا سخن و سخنوران- با رویکرد ذوقی یا فنی در نقد اشعار و شاعران به کار برده اند- بر اساس موضوع- آمده است.برای مثال تمامی صفت هایی که زیر مجموعه کلماتی چون طبع،ذوق،سلیقه و ... بودند، به دنبال آنها قرار گرفته اند. پس از آن سعی شده است به جنبه های سبک شناسانه تذکره های فارسی پرداخته شود و اینکه تذکره نویسان قدیم و جدید به کدام جنبه سبکی توجه بیشتری نشان می دادند و کدام یک از سطوح زبانی، فکری و ادبی از اهمیت بیشتری برایشان برخوردار بود. این پژوهش در سه بخش توصیف و معرفی تذکره ها ، استخراج اصطلاحات نقدی تذکره نویسان، استخراج رویکردهای سبک شناسانه تذکره ها و مقایسه آن با رویکردهای جدید سبک شناسی و نتیجه گیری - مقایسه میان تذکره های قدیم و جدید و تعیین میزان ارزش و اعتبار آنها از نظر پرداختن به جنبه های سبکی- بررسی می شود.