تشکیل حکومت اسلامی، از مهمترین مسائلی است که در اعصار اسلامی همواره مورد بحث و مناقشه میان مخالفین و موافقین بوده است. منتقدین نظریه تشکیل حکومت اسلامی بر این باورند که گزارشها و روایاتی از ائمه وجود دارد که دلالت بر سکوت در مقابل طغیانکنندگان و ظلم ظالمان دارند. از نگاه ایشان این روایات در اصطلاح، حاکم و مقدم بر آیات و روایاتی هستند که دلالت بر وجوب مقاومت و دفاع و قیام در برابر سرکشان دارند؛ به همین جهت، تشکیل حکومت اسلامی و قیام در برابر آنها جایز نیست. از منظر ایشان اطلاق این روایات بهگونهای است که هر نوع اقدامی را نهی کرده است. در این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی، به بررسی مهمترین روایاتِ مورد استناد مخالفین نظریه تشکیل حکومت اسلامی پرداختهایم. از نظر نگارندگان، دلیلهایی که مخالفین تشکیل حکومت اسلامی به آن استناد میکنند ناقص است و مطلوب ایشان را ثابت نمیکند. به نظر میرسد با در نظر گرفتن ظرف زمانی و مکانی و شرایط صدور آنها، معلوم میشود نهتنها این روایات دلالتی بر سکوت ندارند، بلکه بهعکس، دلالت بر قیام علیه طاغیان دارند؛ البته دلالت آنها بر قیام، بهصورت مطلق و کلی نیست، بلکه وابسته به شرایط خاص است و از اطرف دیگر عمل به این روایات موجب تعطیلی احکام مهم اسلام اعم از احکام مالی و احکام دفاع ملی و یا احکام جزایی میشود.