زمینه و هدف: برای اطمینان از سبک زندگی سالم، یکی از مهمترین عواملی که باید مورد توجه قرار گرفته و تقویت شود، فرایندهای شناختی میباشد. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرایندهای شناختی در ورزشکاران استقامتی، ورزشکاران مقاومتی، غیرورزشکاران و افراد چاق انجام شد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش حاضر توصیفی از نوع علّی مقایسه ای با هدف کاربردی میباشد.جامعه آماری پژوهش، مردان سنین 20 الی 35 سال بودند و از بین آنان 4 گروه ورزشکاران استقامتی، ورزشکاران مقاومتی، غیرورزشکاران و افراد چاق (هر گروه 20 آزمودنی) انتخاب شدند. برای اندازهگیری فرایندهای شناختی، از آزمونهای رایانهای استروپ، برج لندن و N-back استفاده شد که آزمونهای مذکور بهترتیب برای اندازهگیری مولفههای بازداری پاسخ، برنامهریزی و حل مسئله و حافظه کاری مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزار spss و آزمونهای تحلیل واریانس یکسویه، کروسکال والیس، آزمون تعقیبی توکی و آزمون یومنویتنی در سطح 05/0>p انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد، در هر سه فرایند شناختی بازداری پاسخ، برنامهریزی و حل مسئله و حافظهکاری بین گروههای مختلف تفاوت معنیدار وجود دارد. در مولفه برنامهریزی و حل مسئله، آزمودنیهای گروههای غیرورزشکار، مقاومتی و استقامتی بهتر از گروه چاق بودند و گروه ورزشکاران مقاومتی و استقامتی از گروه غیرورزشکار عملکرد بهتری داشته و گروه استقامتی بهتر از گروه مقاومتی بود. در مولفههای توانایی بازداری پاسخ و حافظه کاری، آزمودنیهای گروههای غیرورزشکار، مقاومتی و استقامتی بهتر از گروه چاق بودند و گروه ورزشکاران مقاومتی و استقامتی عملکرد بهتری در مقایسه با گروه غیرورزشکار داشتند؛ ولی، تفاوتی بین دو گروه استقامتی و مقاومتی وجود نداشت. نتیجهگیری: میتوان گفت: براساس نتایج این مطالعه کنترل وزن و اجرای ورزشهای استقامتی و مقاومتی میتواند از بعد شناختی برای افراد مفید باشد و شاید در برخی حیطههای شناختی، ورزش استقامتی بتواند مفیدتر از ورزش مقاومتی باشد.