امروزه دولت شکننده اصطلاحی رایج است و هر قدر که بیشتر به کار میرود و به گستره وسیعتری از پدیدهها ارجاع داده میشود، از دلالت و معنا تهی گشته و قدرت تبیینکنندگی آن کمتر میگردد. ارجاع یک واژه به کثرتی از معانی و فراگیر شدن دایره مصداقی آن، سبب میگردد به جای یک ابزار تشخیصی دقیق، از نظر سیاسی انعطافپذیر بوده و گاه مورد سوءاستفاده قرار گیرد. در مواردی متعددی مشاهده میشود که قدرتهای غربی به بهانه تهدید امنیت خود و جامعه جهانی از سوی کشورهایی که دولت شکننده دارند به مداخله میپردازند. نوشتار حاضر میکوشد در پاسخ به این پرسش که «دولت شکننده چیست و چه ویژگیهایی دارد؟» با بررسی شبکه معنایی دولت شکننده از طریق روش توصیفی-تحلیلی، به تدقیق معنایی این مفهوم از زاویهدید موافقان و مخالفان بپردازد تا امکان بهرهگیری از آن به عنوان یک ابزار تشخیصی را به سنجش درآورد. هدف پژوهش، ارائه تصویری واضحتر از مفهومی نسبتاً نوپدید است. به نظر میرسد علیرغم قابلیت کاربردی وتبیینی مفهوم دولت شکننده، اما میتوان از منظری معرفتشناسانه و روششناسانه، نقدهایی اساسی نسبت به این مفهوم روا دانست. باید در بهرهگیری از این مفهوم سویههای ایدئولوژیک آن اظهار گردد.