هدف پژوهش حاضر بررسی رابطهی دولت شکننده و گسترش سلفیگری در یمن است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که دولتهای شکننده به دلیل ناتوانی در انجام کارویژههای حیاتی دولت، یعنی اعمال اقتدار و ارائهی خدمات، از مشروعیت کافی برخوردار نبوده و در بهرهگیری از منابع کشور قابلیت اندکی دارند. در نتیجه، همبستگی ملی و هویت ملی در کشورهای مزبور با بحران مواجه است. در مجموع، میتوان گفت شکنندگی دولت در یمن به علت اختلال در اقتدار، مشروعیت و نهایتاً قابلیت دولت، سبب گردیده تا کارویژههای دولت را بازیگران غیردولتی به ویژه گروههای اسلامگرا انجام دهند. با توجه به پشتوانهی منطقهایِ سلفیگری به خصوص از سوی عربستان سعودی از یک طرف، و نیز بازی سیاسی بازیگران بینالمللی و استفاده ابزاری از سلفیهی جهادی، این گروهها از پتانسیل ایدئولوژیک و نیز توانایی ارائهی برخی خدمات در مناطقی که حاکمیت و اقتدار دولت دچار ترک شده و مشروعیت آن کاسته شده، برخوردارند. همین امر به گسترش آنها کمک کرده است. در عین حال، نباید تأثیر عوامل دیگر را در رشد و یا افول این گروهها نادیده گرفت.