در روایتپژوهی، بحث مؤلفههای ششگانۀ الگوی ارتباط روایی همیشه مسئلهبرانگیز بودهاست. این مؤلفهها به صدای روایت مربوط میشوند که یا بیرونی است یا درونی. این مقاله، به شیوۀ کیفی-تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانهای در دسترس، میکوشد سعدی واقعی را در دیباچۀ گلستان از سعدی مستتر بازشناسد. بوستان و گلستان را سعدی واقعی نگاشتهاست؛ اما شیخ شیراز مؤلف مستتر هم هست که واسطِ سعدی واقعی و سعدی روایتگر است و تصویر برساخته در ذهنیت خواننده از شیخ شیرازی واقعی است. حال، صدای سعدی روایتگر، گلستان و به طریق اولی، دیباچه را به خواننده/روایتگیر انتقال میدهد. وانگهی، صدای سعدی شیرازی میتواند حاکی از ایدئولوژی وی در مقام مؤلف واقعی هم باشد. اما، بوستان و گلستان بلندگوی اعلان مواضع سعدی واقعی نیست، بلکه سعدی واقعی این نظرگاه را از رهگذر ابزارهای متنی تبیین میکند. توسل به سعدی نویسنده ممکن است راهحلی برای بحث دربارۀ تضادها و تناقضها و گفتههای منسوب به سعدی واقعی محسوب شود، چه از این نظر، گلستان و بوستان دیگر آثار از آن سعدی نویسندهمحور است تا سعدی واقعی که در تذکرهها ذکر شدهاست.