این مقاله، همپیوندی ادبیات (بوم) ملی را با مفهوم ادبیات جهان بررسی میکند. از دید گوته، ادبیات ملی در مقابل و متضاد ادبیاتی است که وی آن را «ادبیات جهان» مینامد. اما آیا براستی ادبیات ملی بهطور عام و سایر ادبیاتها«در برابر»، «مقابل»، یا «متضاد» نگرۀ «ادبیات جهان» هستند یا «در کنار»، «متمم» یا «مکمل» ادبیات جهان؟ پیداست ادبیات جهان حیات و نضج و توسعۀ خود را مدیون ادبیات ملی است، چه اگر اثری ابتدا به جرگۀ ادبیات ملی یک کشور درنیاید، کمتر احتمال میرود که بتواند به جرگۀ آثار ادبی جهانی بدل شود. البته، هیچ ارتباط مستقیمی میان ادبیات ملی و ادبیات جهان برقرار نیست، یعنی الزامی ندارد که اثر برای آنکه به چرخۀ ادبیات جهان درآید، حتماً ملی باشد. لیکن، ملی بودن یعنی احراز شاخصها و کیفیتهای لازم در سطح ملی، ممکن است زمینه را برای ورود اثر ملی به سطح تراملی و بینالمللی فراهم کند. در واقع، غنای ادبیات جهان ممکن است به غنای ادبیات ملی وابسته باشد و برعکس. با این حال، اگر پای ادبیات ملی در میان نباشد، از ادبیات جهان نیز کمتر خبری در میان خواهد بود. این مقاله میکوشد نسبت میان ادبیات ملی و جهان را از منظری نظری بررسی کند.