شناخت پیوستگی ساختاری قرآن کریم، نقش مهمی در درک زیبایی ها و ظرافت های پنهان کلام وحی ایفا می نماید. قرآن به مثابه یک کل، متشکل از اجزایی است که پیوند و ارتباطات معناداری میان آنها برقرار است.سوره به عنوان بزرگترین جزء از این کل، در بردارنده عناصر دیگری همچون آیه، جمله، عبارت و...است که مجموع ارتباطات لفظی و معنایی موجود میان همه این ها، ساختار اصلی قرآن کریم را به نمایش می گذارد. راز رسیدن به نگرشی پیوسته در نسبت با متن قرآن ، کشف فضای کلی حاکم بر هر سوره است. ساختار یک سوره نیز متشکل از سه رکن اصلی افتتاح، هسته مرکزی و اختتام دانسته می شود.ضرورت پرداختن به دو عنصر آغاز و پایان، در فهم فضای پیوسته سوره، عاری از هر نوع پراکندگی ناشی از تنوع موضوعات و سبک بیانی و...، اهمیت تاثیری است که چگونگی شروع و خاتمه هر سخن در انتقال صحیح مراد گوینده، بر مخاطب دارد. کشف و تبیین پیوند میان صدر و ذیل هر سوره، به عنوان دو رکن اصلی و نقش آن در فهم نظام مند و یکپارچه مخاطب از معانی آیات شریفه، غایت این نوشتار به شمار می رود. پیوندی که بیانگر عصاره مفاهیم مطرح شده در متن سوره بوده و راه رسیدن به آن، اتخاذ تفکری سیستمی و روش مند در مواجهه با ساختار سوره دانسته می شود. پیشینه تاریخی تلاش های قرآن پژوهان مسلمان، پیرامون تناسب و پیوستگی آیات در سه دوره قرن 3 تا 7 دوران شکل گیری، قرن 8 تا 10 دوران رشد و شکوفایی، قرن 11 تا 13 دوران رکود نگارش های علوم قرآنی طبقه بندی می گردد. مطالعات معاصر نیز در حیطه بررسی متون، شیوه و رویکردهای جدیدی مطرح نموده اند که از این میان، ساختار شناسی به عنوان روش منتخب این پژوهش قرار گرفت. روشی نظام مند که در جهت کشف الگوی ارتباطات و مناسبات درونی عناصر سازنده یک ساختار به کار برده می شود. بر این اساس، پیوستگی میان اجزای آغاز و پایان بیست نمونه سوره برگزیده شده بر مبنای تقسیمات ده گانه مرسوم فواتح و خواتم سور، ارائه گردید. روند بررسی الگوی هریک از این سور، با پیشنهاد بازه ای از آیات ابتدایی و انتهایی به عنوان افتتاح و اختتام، آغاز شده و با استخراج مولفه های لفظی و معنایی در هر بخش به طور مجزا و سپس در نسبت با یکدیگر ادامه یافت. شناخت این پیوندهای ارتباطی، منجر به خوانشی پیوسته از لایه های مفهومی سوره می شود.علاوه بر این به منظور عینی سازی نوع روابط میان اجزای س