در این جستار هدف آن است که در پرتو شگردهای بسط متن در سوره های اسراء، کهف، مریم و طه، ادعاهای ریچارد بل را به شیوه ای نظام مند بررسی کنیم. رهیافت حاضر، ویژگی های سنخی بسط متنی و مضمونی این چهار سوره را از نزدیک بررسی و روش نمایش/ بیان این سوره ها را دو چندان پر رنگ می کند. در یک کلام، بر آنیم تا دریابیم آیا اینگونه تحلیل متنی را می توان در کل متن قرآن به کار گرفت یا خیر. به منظور استحسان مؤلفه متن- زبان شناختی رابطه مفهومی و معنایی موجد گفتمان قرآنی، جستار کنونی تلاش می کند بواسطه پیکره ای از چهار سوره متوالی، روش های ارائه مطلب را در قرآن تبیین و برآفتاب کند؛ ادعای ما این است که این چهار سوره گروهی پیوسته بر می سازند که در بینامتنیّت و تلمیحات مفهومی و نیز برخی ویژگی های زبانی و آوایی با هم مرز مشترک دارند. در واقع، در خلال این چهار سوره، ویژگیِ متنیِ تنوعِ سبکیِ برخی آیات را بررسی می کنیم. تنوع سبکی در مقام روش ارائه، در راستای بسط متن و ارتباط معنایی تحلیل خواهد شد. به همین ترتیب، آیات مکی و مدنی مرتبط با هم در یک سوره، بحث می شوند تا مشخص شود که آیا بسط متنی و انسجام معنایی حفظ شده یا نشده است؟