به منظور بررسی مسئله «مهدویت و جهانی شدن» پژوهشی به صورت بنیادی، نظری، اسنادی، توصیفی، پس رویدادی و مقایسه ای با بهره گیری از ادله عقلی و نقلی، تنظیم شده است. و بیشتر درپی پاسخ این سوال است، که بین جهانی شدن و مهدویت از جهت مبانی، اهداف، ابعاد و آثار برای سعادت جهانی بشریت، چه نسبتی یافت می شود؟ برای بیان پاسخ، جهانی شدن را به دو گونه خداگرایانه و دنیاگرایانه، می توان تقسیم کرد. پس از بررسی تعاریف و دیدگاه های ارائه شده از سوی صاحب نظران و هم چنین بیان مبانی، اهداف و ویژگی های هرکدام، در پایان به مقایسه ای بین آن دو پرداخته است؛ بررسیها نشان میدهد مدیریت سکولار غربی، مبنایی وحدت گریز، فطرت گریز و کمیت گرا دارد و دارای سامانه ای عنکبوتی است که فاقد هرگونه استحکام لازم و منشأ و هدف واحد برای مدیریت جهانی در ابعاد گوناگون می باشد و در مقابل، مهدویت، با تکیه بر مبانی عقلی مانند اضطرار بشر به هدایت الهی، قاعده لطف، ادله نقلی قرآنی و روایی، همراه با اهداف و ویژگی هایی مثل خداگرایی، عقل گرایی، اخلاق گرایی و عدالت گرایی، به صورت نظری و عملی به سمت وحدت و هم آهنگی تحت ولایت و حاکمیت الهی سیر می کند. با در نظر گرفتن مسائلی که ذکر شد، آموزه هایی مهدویت، از آن جهت که مبتنی بر اراده واجب الوجود و وجود انسان کامل بوده است، معقول، کاربردی و منطبق با واقعیت وجودی بشر خواهد بود و سرانجامِ انسانها در این جهان، به آنسو حرکت می کند. گرچه جریان جهانی شدن در غرب به دلیل برتری اقتصادی، تکنولوژیکی و با بهره برداری از گرایش الهی و انسانی سعی در کشاندن بشریت به سمت جهانی شدنی مبتنی براصول خود دارد، اما چون این جریان همراه با بی عدالتی و تجاوز و تحمیل اقتصاد، فرهنگ و سیاست خاص بر جهان است نمی تواند آرمان انسانی را در این زمینه عملی کند. به همین جهت از یک طرف صاحب نظران را وادار به مخالفت کرده و از سوی دیگر زمینه شیفتگی بشریت برای دکترین مهدویت روشنگر و امید بخش را فراهم می کند. مفروض این پژوهش این است که بین مهدویت و جهانی شدن از جهت مبانی، اهداف، ابعاد، آثار، تفاوت ها و ناسازگاری های جدی وجود دارد.