در علوم اجتماعی و به خصوص جامعه شناسی چند پارادایم وجود دارد که یکی از آنان رئالیسم انتقادی است. این پارادایم در حین نقد اثبات گرایی به دفاع از علم می پردازد بدون اینکه در رویکرد های تفسیری و پست مدرنیستی بغلتد. این پارادایم معتقد است جهان واقع مستقل از انسان است. جهان مستقل از انسان، لایه بندی شده است که شامل سه سطوح تجربی، وقوعی و واقعی می شود. این جهان دارای ساختارها، نیروها و تمایلاتی است که می تواند مکانیزم های علی را فعال نماید که رویدادها را رقم می زنند. جهان اجتماعی نیز دارای همان عناصر، ولی مشروط به زمینه است. برای شناخت مکانیزم های علی در سطح واقعی باید از انتزاع و استراتژی پس کاوی استفاده کرد. رئالیسم انتقادی در زمینه معرفت شناسی معتقد است، دانش انسان چه طبیعی و چه اجتماعی حاصل عمل و زبان است که نسبیت معرفتی را رقم می زند ولی در مقام داوری می توان نظریه های که قدرت تبینی بالاتری دارند، حقیقی تلقی نمود.