چکیده هدف این پژوهش مقایسه عملکرد دانش آموزان دبیرستانی شهری و روستایی (با توجه به امکانات آموزشی: غنی و فقیر) در حل مساله خلاق (تفکر واگرا و همگرا) و آزمون هوش هیجانی بود. تعداد 54 دانش آموز پسر دبیرستانی ( 27 نفر شهری، 27 نفر روستایی) در این پژوهش شرکت کردند. آزمونهای خلاقیت گیلفورد (تفکر واگرا) ، خلاقیت مدنیک (تفکر همگرا) ، و آزمون هوش هیجانی بار-آن برای ارزیابی مولفه های مورد نظر در این و r=0/ پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین نمرات آزمون تفکر واگرا و هوش هیجانی همبستگی معناداری وجود دارد، ( 36 ولی همبستگی بین نمرات آزمون تفکر همگرا و هوش هیجانی معنادار نبود. نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه در آزمونهای ، (p=0/008 تفکر همگرا و تفکر واگرا نشان داد ولی تفاوت معناداری بین هوش هیجانی دو گروه مشاهده نشد. میتوان چنین نتیجه گرفت که افراد دارای هوش هیجانی بالاتر در آزمون تفکر واگرا موفق تر بودند. از طرف دیگر عملکرد دانش آموزان درآزمونهای خلاقیت (تفکر واگرا و تفکر همگرا) با امکانات محیط آموزشی میتواند ارتباط داشته باشد.