مغرب اسلامی در اثر فروپاشی دولت ادریسیان، دچار عدم تمرکز سیاسی و منازعه قبایل بربر بر سر قدرت بود. در چنین شرایطی شکلگیری جنبش اجتماعی مرابطون، موجب تداوم قدرت مسلمانان در شمال آفریقا و اندلس شد. با نظر به اهمیتِ جنبش اجتماعی مرابطون، بررسی منطق حاکم بر این جنبش پرسش اصلی این مقاله است. چارچوب نظری مقاله در بازشناسی منطق این جنبش «نظریه بسیج منابع» است. بر اساس این نظریه رهبران جنبش مرابطی از نارضایتی بربرهای صنهاجی از تسلط بربرهای زناتی بهره برده و جنبش اجتماعی مرابطون را با هدف کسب قدرت و خودمختاری سیاسی طراحی کردند. این نارضایتی سیاسی برای موفقیت جنبش مرابطون کفایت نمی کرد؛ از این رو رهبران جنبش اجتماعی مرابطون با بسیج منابعی همچون تعصب مذهبی، خلقیات بدوی صنهاجی، تشکیل سازمان اجتماعی رباط ها، تأمین مالی جنبش از درآمد شهرهای مفتوحه و ائتلاف با رهبران قبایلی همچون مصامده و با کنش گریِ سیاسی، این جنبش اجتماعی را به سرانجام رساندند.