نهاد دین همواره در گستره جهان اسلام و ایران مورد توجه مردم و حکومت ها بوده است. کار بست های دینی در جوامعی که بافت مذهبی دارند برای نهادهای قدرت امری اجتناب ناپذیر است. در این میان دین به طور اعم و «فتوا» به طور اخص به عنوان قویترین نیروی درونی در کنترل جوامع دینی، دارای کارکردهای سیاسی، مذهبی، اجتماعی- فرهنگی برای حاکمیت بوده و با جامعه پیونده خورده است. به دلیل اهمیت فتوا سیاست های نظارتی حاکمیت بر نهاد افتا از طریق مدارس، مساجد و تفویض اختیارات دیوانی به مفتیان جهت تثبیت و تداوم قدرت اعمال می شد. البته فتوا در سده های میانه تاریخ ایران نتایج مثبت و منفی شگرفی را به دنبال داشته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی ضمن سنخ شناسی فتواهای صادره در این دوره دریافته است که کارکردهای سیاسی فتوا به منظور کسب مشروعیت، حذف یا سرکوبی مخالفان سیاسی و رقبا از منظر سیاسی قابل تفسیر است. در کارکرد مذهبی فتوا «تکفیر» با توسل به حربه فتوا، خودکارآمدترین ترفند حذف مخالفان مذهبی بود؛ زیرا اقناع عمومی و توجیه خواسته سلاطین یا خلفا را تأمین می کرد. در کارکرد اجتماعی و فرهنگی، فتوا همواره به عنوان عاملی پویا در حرکت یا شکست جنبش های فرهنگی و اجتماعی سده های میانه بوده است. یافته های این پژوهش به عنوان الگویی در راستای نظریه پردازی تاریخ ایران است.