در این نوشتار ابتدا آیات و روایات مرتبط با شیوه نکوهیدۀ تفسیر به رأی مطرح شده، سپس با بیان برداشتهایی در این زمینه، این امر از دیدگاه مرحوم فیض کاشانی و برخی بزرگان بررسی شده است. فیض با تبیین مراد احادیث تفسیر به رأی و اخبار ضرب قرآن و نیز اخبار دالّ بر منع تفسیر به غیر نص، در رفع تعارض و تناقض ظاهری میان اخبار فوق با دیگر آیات و روایاتِ توصیه به تدبّر در قرآن و روایات عرضه احادیث و اخبار به قرآن و ...، تلاش نموده و میان آنها را به نوعی جمع نموده است. از دیدگاه او تفسیر به رأی، اعمال رأی و اندیشۀ مبتنی بر هوای نفس است که ممکن است از روی علم و یا جهل صورت گیرد. بر این اساس و در راستای دوری از تفسیر به رأی، شایسته است که در تبیین آیات، اتکا و ارجاع به اقوال معصوم(ع) نمود، البته پس از جستجو در شواهد و محکمات قرآنی، چرا که آیات قرآن اولین مفسر خود میباشد. چنان که متشابهات قرآن را نیز میبایست با اتکا به قول اهل حق، به محکمات قرآنی ارجاع داد. جز خداوند، راسخان در علم نیز عالم به تأویل متشابهات اند و گرچه مصداق اتم و اکمل راسخان در علم، معصومین(ع) میباشند، جایز و ممکن است که غیر معصومین(ع)، نیز بر متشابهات قرآن آگاه شده و از راسخان در علم به شمار آیند، همانان که در راه اطاعت مخلصانه خداوند قدم گذاشته و سلمان وار از اهل بیت به شمار آمده اند و خود را در معرض وزش نسیمهای رحمانی قرار داده و نهایتاً در جرگه راسخان در علم واقع شده اند، تفسیر و تأویل آیات از سوی غیر معصوم(ع)، لزوماً به معنای تفسیر به رأی نخواهد بود و باب تدبّر و تفکّر در آیات قرآن، همچنان به روی همه گشوده است.