روساخت و ژرفساخت از مباحث علم زبانشناسی هستند. نوآم چامسکی، اولین فردی است که نظریۀ دستور زایشی - گشتاری را مطرح کرده است. وی از جملات عینی به روساخت و از جملات نهفته در پس آن ها به ژرفساخت تعبیر میکند. ترجمه لایههای سطحی و توجه به رویکرد صورت مدار در ترجمه، مترجم را از تأمل در لایههای عمیق معنا باز میدارد. در جستار حاضر، نگارندگان بر آن هستند تا از رهگذر رویکرد متنمدارانه، ترجمههای فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و مشکینی را بررسی و هر یک را تجزیه وتحلیل کنند. هدف پژوهش آشنایی بیشتر مترجمان با موضوع ژرفساخت معنایی به ویژه در متون دینی است تا به وسیله آن مخاطب بتواند ارتباطی بهتر با آن اثر برقرار کند. برآیندهای حاصل از این پژوهش نشان میدهند مترجمان یادشده که ترجمههایشان ترجمهای معنایی است، در ترجمه آیات پرکاربرد این کتاب آسمانی، فقط به لایه سطحی معنا توجه داشته باشند و این امر آنها را از بررسی معنای نهفته عبارت ها بازداشته است.