ساختار حکومت ساسانی که یکی از طولانی ترین ادوار تاریخی ایران را به خود اختصاص داده است، بر رسمیت آیین زرتشت و نظام طبقاتی سلسله مراتبی مبتنی بود. در این دوره روحانیان زرتشتی یکی از مهمترین طبقات به شمار می رفتند. این طبقه علاوه بر داشتن قدرت سیاسی و اقتصادی، غالبا در میان عامه ی مردم نیز دارای پایگاه معنوی و اجتماعی والایی بود. طبقه ی مزبور با حمله ی اعراب دستخوش تغییرات و تحولات شد و تدریجا جایگاه خود را از دست داد. با ورود دین جدید جایگاه اجتماعی موبدان دچار کاستی شد اما به طور کامل از میان نرفت. گویی در هر دوره ای با ورود یک دین جدید به جامعه، دین پیشین تدریجا دچار زوال می گردد و با کاهش نفوذ آن رفته رفته سران مذهبی آن نیز پایگاه و جایگاه اجتماعی خود را در میان مردمی که پیرو آیین تازه می شوند از دست می دهند. روحانیان زرتشتی نیز در دوره ی انتقال به عصر اسلامی از این قاعده مستثنی نبودند. این تحول به یک باره صورت نگرفت. چنین به نظر می رسد تا مدتی پس از فتوحات اعراب، روحانیان زرتشتی همچنان به ایفای نقش مذهبی خود پرداختند و تا حدی پایگاه اجتماعی خود را حفظ کردند. در واقع با حمله ی اعراب، جایگاه روحانیان زرتشتی ناگهان در بین مردم از میان نرفت بلکه به تدریج از شأن این جایگاه کاسته شد. شاید بتوان گفت علت تداوم این جایگاه اجتماعی موبدان در سده های بعد این بود که انتشار اسلام در ایران، به موازات فتوحات اعراب پیش نرفت.