صنایع بدیعی کاربرد هنرمندانۀ زبان از رهگذر گزینش ساختهای خاص نحوی و زبانی است که به شاعران در بیان آراء و اندیشههای خود یاری میرسانند. این صنایع تا به اندازۀ زیاد ساختارمحورند و در برگردان به زبانی دیگر، از دست میروند. این از دستشدگی صنایع در ترجمۀ متون شاعرانه دوچندان غامض میشود، چه در شعر نه فقط معنا که صورت نیز مهم است و چون در برگردان زبان شاعرانه آنچه بیش از همه از دست میرود، صورت زبان است؛ پیداست صنایع بدیعی نیز تا به اندازۀ بسیار از دست میرود. با این حال، یافت میشوند مترجمانی که ضمن آگاهی کامل به سبک و سیاق و صورت دو زبان مبدأ و مقصد، به صرافت میافتند که این صورتهای خاص را در زبان مقصد بازآفرینی کنند. شکسپیر از جمله شاعران انگلیسی است که از این صنایع بدیعی در آثار نمایشی و شعری خود به طرزی خلاقانه و کارکردی بهره برده است. از میان آثار غیرنمایشی شکسپیر، دو منظومۀ ونوس و آدونیس و تعدی به لوکرس که به تازگی به زبان فارسی ترجمه شدهاند، به طرزی معنادار از برخی از این صنایع بدیعی بهره گرفتهاند. ارزیابی کلی برگردان فارسی این صنایع منتخب از منظر تعادل نقشی نشان میدهد مترجم فارسی ضمن آگاهی از این صنایع، بسیار کوشیده است این صنایع را به طرزی کارآمد و در پرتو تعادل نقشی به زبان فارسی برگرداند. این مقاله میکوشد برگردان فارسی گزیدهای از این صنایع را در پرتو تعادل نقشی بررسی و ارزیابی کند.