دوره ی صفویه در سیر تاریخی ایران حایز جایگاه خاصی است. این مکانت از جنبه های مختلف قابل توجه و اهمیت می باشد. از منظر جغرافیای سیاسی صفویه را بایستی اولین حکومتی تلقی نمود که در سال های متمادی تاریخ ایران بعد اسلام توانست یک جغرافیای منسجم سیاسی را برای قلمرو ایران باز تعریف نماید و از این منظر به بازسازی هویت سیاسی و جغرافیایی ایران کمک نماید. از طرف دیگر با ایجاد یک هویت جدید مذهبی توانست وجه تشخصی مابین دو حکومت سنی مذهب ازبکان در شرق و عثمانی ها در غرب ایجاد کند. هم چنین از لحاظ گستره ی زمانی نیز بایستی اذعان نمود که صفویه با بیش از دویست سال(907-1135 ه ق) تداوم سیاسی توانست ایده های سیاسی و ایدئولوژیک خود را در جامعه ی ایران نهادینه کند. هر چند تحولات ناخوشایندی در زمان سقوط این سلسله برای ایران رقم خورد اما بخشی از میراث های عمده ای که آن ها پدید آورده بودند با تغییرات اندکی در جامعه پایدار و برقرار باقی ماندند. به موازات اهمیت داخلی شکل گیری قدرت صفویه در ایران، از ابعاد منطقه ای و جهانی تاثیرگذاری آن ها نبایستی غافل بود. موقعیت زمانی شکل گیری قدرت صفویان و میزان نقش پذیری و حوزه ی بازیگریشان در عرصه های برون مرزی نشان از جایگاه ویژه ی آن ها داشت. در محدوده ی منطقه ای مناسبات، برخوردها و تقابل های دامنه دار صفویان با عثمانی ها در غرب و ازبکان و مغولان هند در شرق حاکی از بازیگری فعال در این عرصه ها بود. تعارض ایدئولوژیک با این حکومت ها و گرفتار بودن در مسایل مرزی نشان می داد که صفویان در این عرصه بایستی به طور دایم درگیر رفع و رجوع مسایل مبتلا به باشند به گونه ای که این شرایط یک الگوی دایم از تقابل و یا تعامل را مبتنی بر شرایط پیش آمده بر صفویان تحمیل می نمود. هر چند در مواردی نیز خود صفویان به جای مواضع واکنشی بیشتر در نقش کنشگران جدی وارد عرصه می شدند. با این توصیف بایستی اذعان نمود که دایمی بودن دغدغه تقابل و یا تعامل با عناصر پیش گفته بخشی از ماهیت فکری و اجرایی شاهان صفویه را در تمامی دوره های سلطنتی آن ها رقم زد.