این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی راهبرد کلاس معکوس و یادگیری خرد بر بارشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان دوره ی ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر ، بر اساس هدف، کاربردی و از نظر نحوه اجرا از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با 2 گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه دوم دوره ابتدایی شهر اراک در سال تحصیلی1402-1403 بود. برای انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. به این صورت که از مدرسهی مهندس ابریشمی که دارای 3 کلاس پایه دوم به تعداد ۱۰۵ نفر بود انتخاب و بصورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل ( هر کدام ۳۵ نفر ) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد سنجش بارشناختی پاس (1994) و درگیری تحصیلی ریو(2013) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد.در روش استنباطی از آزمون کوایانس استفاده شده است و یافته های پژوهش نشان داد که بین گروه یادگیری معکوس و گروه کنترل در متغیر بار شناختی با سطح معنی داری 001/0 در سطح آلفای 01/0 اختلاف معنی داری وجود دارد و همچنین بین دو گروه یادگیری خرد و گروه کنترل در متغیر درگیری تحصیلی با سطح معنی داری 001/0 در سطح آلفای 001/0 اختلاف معنی داری وجود دارد. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت میانگین متغیرهای بارشناختی و درگیری تحصیلی بین دو گروه تحت آموزش قرار گرفته با گروه کنترل معنادار است. با اینکه هر دو روش کلاس معکوس و بارشناختی در افزایش بارشناختی مطلوب و درگیری تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنی داری داشته اما یادگیری خرد در مقایسه با آموزش راهبردهای کلاس معکوس بر افزایش بارشناختی و درگیری تحصیلی دانش آموزان اثربخشی بیشتری دارد. از طرفی نتایج نشان داد که اثر بخشی یادگیری در درس علوم بر بارشناختی و درگیری تحصیلی در طول زمان از پایداری مناسبی بر خوردار است.نتایج این پژوهش بیانگر اثربخشی یادگیری خرد بر افزایش درگیری تحصیلی و کاهش بارشناختی دانش آموزان ابتدایی در درس علوم بود.پیشنهاد می شود با توجه به نتایج این پژوهش به بکارگیری روشهای آموزشی مانند یادگیری خرد در آموزش و پرورش توصیه می گردد.