رویکرد بلاغی روایت را نوعی کنش ارتباطیِ هدفمند میانگارد. از این منظر، روایت فقط بازنماییِ مجموعهای از رویدادها نیست، بلکه خود نیز نوعی رویداد است ــ رویدادی که در آن فردی دارد با بازنمایی رویدادها کاری را به انجام میرساند. به بیان رسمیتر، از دید نظریهپرداز بلاغت، روایت فرایندی است که طی آن فردی در موقعیتی مشخص و با هدف یا اهدافی معین به فرد دیگری میگوید که چه اتفاقی رخ داده. این تلقی برای آن نوع شناخت از روایت که موضوع رویکرد بلاغی است چندین پیامد مهم دارد زیرا بهطور خاص به مناسبات میان گویندگان، مخاطبان، و رویدادها توجه میکند. تمرکز بر اهداف روایت متضمن این نکته است که ارتباط رواییْ رویدادی چندلایه است که در آن گویندگان میکوشند مخاطبان خود را درگیر روایت کنند و بر شناخت ، هیجان ها [= عاطفهها]، و ارزشهای آنان تأثیر بگذارند. افزون بر آن، رویکرد بلاغی اذعان دارد که روایتگر ان، در بازگویی رویدادها، دربارۀ شخصیتهایی سخن میگویند که تعاملشان با یکدیگر جنبۀ اخلاقی دارد و، همچنین، خود عمل گفتن و دریافتکردن این گفتهها نیز جنبۀ اخلاقی دارند. در نتیجه، رویکرد بلاغی هم به ابعاد اخلاقی رویدادهای گفتهشده میپردازد و هم به ابعاد اخلاقی عملِ گفتن.