روزبهان بقلی شیرازی بهعنوان یکی از مهمترین شارحان و بازآفرینانِ تجارب عرفانی در قرن ششم هجری از امکانات متنوع ادبی و کلامی در آثار خود بهرهجسته. در آثار او دو دسته از تمهیداتِ کلامی- تاریخی چون شرایط اجتماعی- علمی و روانیِ مسلمانان در سالهای منتهی به ظهور او و تمهیدات ادبی، چون: تمثیل، استعارهها، برجستهسازی عناصر روایی در پیوستگی قابل تأملی با ساختارها و الگوهای اسطورهای قراردارد. بگونهای که میتوان ذهن و زبان روزبهان را حاوی ساختارها و واحدهایی دانست که به پیکرۀ ادبی و ذهنی او شکل بخشیدهاند. پژوهش حاضر با رویکردی میانرشتهای، از مبانی نقد اسطورهای، تحلیل روایت و زبانشناسی شناختی بهره گرفته تا ساختارهای اسطورهای در متون روزبهان را مورد واکاوی قراردهد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که روزبهان به عنوان مسلمانی معتقد اما مضطرب در میان تضادها و تناقضهای پدیدارِ اسلام و تمدن عباسی در جستجوی حکمتی مقدس به سویِ تصوف و تأویلات عاشقانه از آن حرکت میکند. بازتابِ جستجو و بیقراریِ روزبهان در نیل به حکمت الهی از یک سو و زندگی در عصرِ پس از سنایی، منجر به شکلگیری ساختارهای روائی- زبانئی مشحون بر کهنالگوها، روایتها، روابط بینامتنی میشود که ذیل آن مصادیقی چونان: تصاویر اسطورهای در قالب تلمیحات، روایتپردازیهای اسطورهای چون الگوی سفرقهرمان، خلق شخصیتهای شگرف، فضاسازی و درونمایههای اسطورهای، استفاده از کهنالگوها و حتی بازتاب اندیشههای اشراقی در آثار او گردیده است.