1404/09/14
حجت اله امیدعلی

حجت اله امیدعلی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0001-7818-3570
تحصیلات: دکترای تخصصی
شاخص H:
دانشکده: دانشکده ادبیات و زبان های خارجی
اسکولار:
پست الکترونیکی: omidsu [at] gmail.com
اسکاپوس:
تلفن:
ریسرچ گیت:

مشخصات پژوهش

عنوان
بررسی روند ارزش‌های اخلاقی بر پایه مکتب‌های فلسفی (شهودگرایی/ فضیلت گرایی/ پیامد گرایی/ وظیفه گرایی)
نوع پژوهش
پایان نامه های تقاضا محور و غیر تقاضا محور
کلیدواژه‌ها
ادبیات تطبیقی، فلسفه اخلاق، مکتب‌های اخلاقی، شاهنامه، مهابهاراتا.
سال 1404
پژوهشگران حجت اله امیدعلی(استاد راهنما)، حمید ورمزیاری(استاد مشاور)، علیرضا صفری(دانشجو)

چکیده

پژوهش حاضر به بررسی روند ارزش‌های اخلاقی در دو اثر شاهنامه و مهابهاراتا و مقایسه میان آنها می‌پردازد. در ابتدا تعریف کلی اخلاق و مکتب‌های فلسفی اخلاق انجام می‌گیرد و سپس بر پایه تعریف آن مکتب‌ها به تحلیل جامعه آماری پرداخته و روند تغییرات ارزش‌های اخلاقی را در آن آثار بررسی می‌شود. هدف این تحقیق پاسخ به سه پرسش است: 1- ارزش‌های اخلاقی در شاهانامه و مهاباراتا چه دلایلی (چیستی و چرایی و چگونگی) دارند؟ 2-ارزش‌های اخلاقی دو اثر شاهنامه و مهابهاراتا در قالب مکتب‌های فلسفی اخلاق چگونه تحلیل و ارزیابی می‌شوند؟ 3-آیا می‌توان برای دگرگونی ارزش‌های اخلاقی در این مکتب‌ها یک روند در نظر گرفت؟در این پژوهش که با روش تحلیلی-تطبیقی انجام می‌گیرد در فصل دوم تحقیق، به تعریف کلی اخلاق و فلسفه اخلاق پرداخته شده است و سپس توضیح و تشریح مکتب‌های مورد نظر، گونه‌های آن مکتب‌ها و مولفه‌های های هر یک از آن گونه‌ها انجام و برای برخی از مولفه ها، نمونه هایی از جامعه آماری ارائه و تبیین می‌شود. در فصل سوم با بکارگیری مکتب‌های فلسفی به تحلیل شاهنامه پرداخته می‌شود و گزاره‌های اخلاقی استخراج شده بطور جداگانه در چهار بخش (شهودگرایی/ فضیلت گرایی/ پیامد گرایی/ وظیفه گرایی) ارائه می‌گردد، همچنین در فصل چهارم نیز با بهره گیری از مکتب‌های تشریح شده به تحلیل و بررسی اثر مهابهاراتا می‌پردازیم و ارزش‌های اخلاقی آن در چهار بخش گفته شده بطور جداگانه ارائه می‌شود. در فصل پنجم همسانی هر دو اثر در چارچوب مکتب‌های فلسفی اخلاق تحلیل و بررسی می‌شود که در هر دو اثر روند‌های اخلاقی موجود در بافت روایی داستان بازنمایی می‌شود که ارزش‌های اخلاقی داستان بر پایه جو و فضای داستان تغییر می‌کنند و دگرسانی میان دو اثر آن است که در شاهنامه افزون بر روند بافت روایی ما شاهد یک روند دوره‌ای هستیم که در آن مکتب اخلاقی غالب تغییر می‌کند اما در مهابهاراتا این روند یکنواخت بوده و همواره مکتب پیامدگرایی غالب است، دگرسانی مهم دیگر این است که در شاهنامه ما شاهد پرسمان‌های اخلاقی برآمده از رویارویی مکتب‌های اخلاقی هستیم، اما در مهابهاراتا از این رویارویی‌ها از طریق توسل به سرنوشت/ خواست خدا و مواردی از این قبیل پرهیز می‌شود.