پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی نقش عنصر گفتگو، به عنوان یکی از مؤلفههای دراماتیک، در اشعار سهراب سپهری و نزار قبانی میپردازد. این عنصر به شعر عمق، پویایی و فضایی زنده میبخشد که درک خواننده را از موضوعات و احساسات درونی شاعران افزایش میدهد. هدف اصلی، تحلیل کارکرد گفتگو بر ساختار دراماتیک آثار این دو شاعر و نقش آن در بازنمایی جهانبینی، عواطف و اندیشههایشان است تا درکی عمیقتر از جایگاه گفتگو در ادبیات معاصر فارسی و عربی حاصل شود. این تحقیق با رویکرد تطبیقی و روش توصیفی-تحلیلی، به دو پرسش کلیدی پاسخ میدهد: اول، کارکرد گفتگو در اشعار این دو شاعر چیست؟ دوم، تعامل گفتگو با دیگر عناصر دراماتیک و همچنین تأثیر پذیری از مکتب ادبی در آثار این دو شاعر به چه نحو است؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که تکگویی نمایشی، شکل غالب گفتگو در آثار هر دو شاعر است. این عنصر به عنوان ابزاری مؤثر برای بیان تأملات شخصی، عواطف انسانی و اندیشههای فلسفی عمل میکند و با عناصری چون شخصیتپردازی، صحنهپردازی، حادثهپردازی و لحن در تعامل است. همچنین، تحلیلها نشان میدهد که مؤلفههایی از مکاتب ادبی سوررئالیسم، رمانتیسم و سمبولیسم در گفتگوهای اشعار دو شاعر یافت میشود.در نهایت، با وجود بهرهگیری مشترک از گفتگو، شیوهها و کارکردهای آن در سبک متمایز هر دو شاعر جلوههای منحصر بهفردی یافته است.