در البهالی انبوهی از تصاویر تاریخ هنر، شاهد آثاری با موضوع جنگ هستیم. از منظر تماتیک نشانههای تصویری اکثر این آثار در حوزه هنرهای تجسمی بیانگر خشونت، مرگ، انحطاط و در برخی موارد فروپاشی تمدن انسانی است؛ اما از میان همهی این جنگها، جنگ جهانی اول و دوم یکی از دهشناکترین وقایع ضد انسانی بهشمار میآید. پیش از وقوع جنگ نیچه فیلسوف آلمانی با نقد مدرنیته و ترویج این گزاره که »خدا مرده است« به تحلیل شرایط انسانی و معنای وجود پرداخت. او هشدار داد کهفقدان اصول معنوی در زندگی میتواند به نیهیلیسم منجر شود. با پایان جنگ جهانی اول جنبش هنری با عنوان»عینیتنو« ظهور یافت. این سبک از طریق نقد زیباییشناسانه به بیان احساسات عمیق انسان عصر خود پرداخت. هنر تبدیل به رسانهای برای انتقاد و تأمل درباره موجودیت انسانی و جستجوی معنا در دنیای پس از جنگ شد. هدف پژوهش حاضر، مطالعه چگونگی بازتاب نیهیلیسم نیچهای در آثارنقاشانهی اتودیکس است و به این پرسش پاسخ میدهد که: چه نسبتی میان نیهیلیسم نیچهای و آثار اتودیکس وجود دارد؟ پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، بنیادی است و ماهیتی تاریخی داشته و به روش توصیفی_تحلیلی با بهرهگیری از منابع کتابخانهای انجام پذیرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که آثار نقاشانه اتودیکس به بیان تحوالت سیاسی- اجتماعی انسان زمانه خود پرداخته و نسبت آرای نیچه به نیهیلیسم را از طریق رسانه نقاشی بازتاب داده است. او سبکی واقعگرایانه ترس، ناامیدی، فروپاشی فیزیکی و روانی جامعه تهی شده از معنا را چنان که نیچه پیشگویی کرده بود به تصویر کشید