با وجود شباهتهای تاریخی چشمگیر بین ایران و روسیه، مطالعۀ تجربههای روسیه برای ما ایرانیان، بهویژه در حوزۀ سیاستگذاری بسیار مفید است. در این نوشتار بهعنوان مطالعۀ موردی سیاست علمی و فناوری روسیه و جایگاه کارآفرینی در دانشگاههای این کشور را مطالعه میکنیم. این پرسشها مطرح است که سیاستهای روسیه در حوزه علم و فناوری چه تحولاتی را گذرانده و دولت برای نوآوری و ایجاد دانشگاههای کارآفرین چه اقدامهایی انجام داده است و این اقدامها تا چه میزان موفق بودهاند؟ برای پاسخ به این پرسشها، در این نوشتار تلاشهای دولتهای مختلف روسیه در جهت ایجاد زیرساختهای نهادی برای همگرایی و همافزایی بازیگران سهگانه عرصه نوآوری برای تبدیل علم به فناوری و تولید دانشبنیان را تحلیل میکنیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد در یک چشمانداز تاریخی از زمان روسیۀ تزاری تا به امروز، دولت محرک اصلی توسعۀ علم و فناوری در این کشور بوده است، اما در پیشبرد هدف تبدیل علم به فناوری و تشویق شرکتها و دانشگاهها به همکاری برای نوآوری موفق نبوده است. علت آن، ضعف زیرساختهای نهادی و نبود همکاری نظاممند بین ارکان سهگانۀ حکومت، صنعت و دانشگاه است. بنابراین کامیابی روسیه در نوآوری و تولید دانشبنیان به تقویت همگرایی نهادی بین این بخشها و ایجاد خوشههای کارآفرینی به مرکزیت دانشگاهها بستگی دارد. چارچوب نظری که برای تبیین این موضوع برگزیدیم مدل مارپیچ سهجانبه است. بر همین اساس میتوان نوشتار حاضر را نوعی مدلیابی معادلات ساختاری دانست که در فرایند آن از روش تحقیق کیفی با تمرکز بر موردپژوهی روسیه پیروی شده است.